قدس آنلاین: مجرمان زبانبازی که با شیوهای کاملاً حرفهای و شیادانه طلاهای پیرزنها را سرقت میکردند، شناسایی و یک نفر از آنها دستگیر شد.
کمتر از یک هفته پیش وقوع یک فقره سرقت از پیرزن مشهدی و اعلام موضوع به ۱۱۰ موجب شد تا یکی از تیمهای پلیسی که در محدوده وقوع جرم در حال گشتزنی بودند برای بررسی شکایت به محل اعزام شوند.
*پیادهروی با خاطرهای تلخ
وقتی مأموران در محل سرقت حاضر شدند، پی بردند که هدف سرقت در دام شیوهای خاص و از پیش تعیین شده قرار گرفته است، چراکه شاکی پرونده در تشریح ماجرا به مأموران گفت: در خیابان... در حال پیادهروی بودم که یکدفعه پراید سفید رنگ کنار پای من ترمز زد.
خودرو دو سرنشین داشت، چند ثانیه از توقف خودرو نگذشته بود که شیشه سمت شاگرد پراید پایین آمد و فردی که وانمود میکرد عرب است و از یک کشور دیگر آمده من را خطاب قرار داد.
جلوتر رفتم تا ببینم چه کمکی ازدست من برمیآید، وقتی کنار در خورد رسیدم او که دست و پاشکسته فارسی حرف میزد به من فهماند که همسرش مدتی پیش دچار یک بیماری سخت و لاعلاج شده و بیماری هم درحدی بوده که پزشکان از او قطع امید کرده بودند.
پول و لباس، بهانهای برای جلب اعتماد پیرزن
عامل سرقت در ادامه به من گفت: پس ازمدتی به پیشنهاد یکی از دوستان برای درمان به مشهد آمدم و با خودم گفتم اگر همسرم درمان شود مقداری لباس نو و پول نقد به یک خانواده فقیر در مشهد کمک خواهم کرد. حالا همسرم خوب و بیماری از او دور شده، وقتی شما را دیدم احساس کردم شما اهل کار خیر هستید، از شما میخواهم این بسته لباس و پول نقد را به دست یک خانواده نیازمند برسانید.
هنوز حرف میزد که یک ساک پارچهای را از جلو پایش بلند کرد و به من داد و در ادامه هم گفت: این همان لباسهاست.
از جیبش هم یک دسته پول لوله شده خارج کرد، در همین حال بود که دیدم به انگشترم خیره شده است، سرش را که بالا آورد، گفت: انگشتر زیبایی دارید، اگر امکان دارد آن را لحظهای به من بدهید تا از نزدیک ببینم، میخواهم یکی مثل همین را برای همسرم بخرم.
من هم که به او اعتماد کرده بودم به خواستهاش عمل کردم. چند بار انگشتر طلای من را بالا و پایین برد و بار آخر گفت مادر جان ساک را بده تا بسته پول را هم در آن قرار دهم. ساک را که گرفت بدون هیچ مکثی هم انگشتر و هم بسته پول را داخل آن انداخت و دوباره به من داد. او گفت انگشتر شما را هم داخل کیف انداختم. بعد هم از من تشکر کرد و در حالی که همچنان داخل خودرو نشسته بود، از من دور شدند.
پس از آن سراغ انگشترم رفتم، اما هر چه کیف را زیرورو کردم اثری از انگشتر طلا نبود. بیشتر که دقت کردم یک سوراخ ته کیف توجه من را به خودش جلب کرد و آنجا بود که پی بردم فرد شیاد هم بسته پول و هم انگشتر را داخل کیف انداخته و از ته کیف هم آنها را خارج کرده و ماجرای کمک به یک خانواده فقیر هم نقشهای برای سرقت انگشتر طلا بوده است.
دستگیری یکی از مجرمان
در ادامه مأموران صورتجلسه وقوع جرم را تنظیم و برای کسب تکلیف ماجرا پرونده را به دادسرای مشهد ارسال کردند. اینگونه بود که پرونده به شعبه ۲۰۱ بازپرسی ارجاع و روی میز قاضی «سالماندای» قرار گرفت. موضوع هم طبق روال قضایی توسط مقام قضایی بررسی شد که در نتیجه پیگیری چندین سرنخ به جا مانده از خیران قلابی طی دستوری به مأموران پایگاه سوم پلیس آگاهی استان سپرده شد.
اقدامات فنی و ردزنیهای دقیق پلیسی کلید خورد و سرانجام خودرو متهمان در یکی از مناطق شهر مشهد شناسایی و راننده خودرو هم بازداشت شد. پس از بازداشت فرد مذکور اعتراف کرد که همراه با یکی از دوستانش سرقت از پیرزنها را با شیوه یادشده کلید زدهاند. متهم در ادامه مدعی شد: عامل اصلی سرقتها دوست فراری اوست. از همین رو متهم پس از انتقال به دستگاه قضایی، برای شناسایی دیگر عامل جرم و اقدامات مجرمانه احتمالی در اختیار مأموران پایگاه سوم پلیس آگاهی قرار گرفت.
نظر شما